آری مرد هم ناز میکندوقتی دستهای عشقش را می گیردوقتی در بغل تو آرام می گیردو در سکوت نفس های تو چشمهایش را می بنددآری مرد هم ناز می کندوقتی از درد هایش با تو می گویدوقتی از رازهایش می گویدوقتی تو را عاشقانه می پرستد" آری مردها هم قلب دارند........ "
تو را به یاد آن روزتو را به یاد گلبرگ های خشک آن روز خشکیدهتو را به روز اول بار دیدنتتو را به اولین نگاه عاشقانهتو را به یاد باران روز نیامده اتتو را به تنهایی روز رفتنتتو را به باران روز برگشتنتتنهایم مگذار دیگر........
بقیه درادامه مطلب.......
ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮدی ﺑﺮاﯾﺖ ﭼﯿﺰی ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﭼﯿﺰی ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ........ !ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ را ﮐﻪ ﺑﺨﻮاﻧﯽ ﺑﺮای ﺳـــــــــــﺎل ﻫﺎ از ﺗﻮ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﮐﺎﻓﯽ اﺳﺖ
خدایا...به من بیامو ز که دوست داشتن بازی دل نیست...بلکه........" یک حس پاک است"بیاموزم دل کسی رو به بازی نگیرمدل شکستن هنر نیستدل به دست آوردن یه شاهکار است
لحـظـــهـ هـــآیَـم مـــآل تــو .. بـهـ ـ قیـمـتـــِ صـِـفـر " تـومــَـלּ " هَمـیـن کــِ تـــو کنـــآر مــלּ بــآشــی ؛ ثــروتـمـــنـدتــرین انـســـآنـَم ........!!
خیانت را ........معلـم ها یادمان دادند ........آن جـا که گفتند :جــای خــالی را بایــد پــر کــرد ... ! ! !
دلتنــگی یعنـی ..از دوســت داشتن َت ســیر نمی شوم ........
بـــرای تصـــاحبت نمـی جنگـــم !احاطــه ات نمی کنـــم تــا مــال مــن شـــوی!بـا رقیـــبان نمی جنگـــم !بـــه قـــول دکتــــر انوشـــه کــه می گفـــت :عشـــق تملـــک نیـــست ، تعلــــق اســـت!ولـــی اگـــر بیایــی و بمانـــی،بـــرای بــا تـــو مانـــدن ، بــا دنیــــا می جنـــگم........
پبمان با من ای مهربانترینو بدان که بی دلیل تر از تمام دلیلها........" دوستت دارم "که دوست داشتن را دلیلی نیست
ای نازنین جواب معمای من توییتنها چراغ روشن شبهای من توییوفتی دلم گرفت از انبوه ابرهااحساس آفتابی دنیای من تویی........
گفته بودی :یا تو یا هیچکس!!!!ولی من ساده انگار فراموش کرده بودمکه این روزها هیچکس هم برای خودش کسیست…کسی حتی مهم تر از من ........انتهای همه ی جاده ها را که بپیمایی به جاده ای میرسی به نام دلکه مسافت انتظار را بی پروا پیموده است و آبی ترین نقطه ی دنیاست.اگر دلت هوای خانه ات را کرد، نشانی اش را از کودکی بپرسکه ستاره ها را همه شب تا سحر می شمارد....به تو اندیشیدن راعادتی ساخته امبهر تنهایی خویش..
خسته اماز تو نوشتنکمی از خود می نویسماین منم که دوستت دارم
می خواهم داستانی از علاقه ام به تو را بنویسم . . .
یکی بود ، یکی . . .
بی خیال . . . !
خلاصه اش می شود اینکه : دوستت دارم لعنتی . . .
خیلی سخته مثه .... التماس بکنی به عشقت
اما اون مثه یه اشغال بندازت دور...
صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 31 صفحه بعد
RSS
عضو شوید
عضویت سریع
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان امتداد فاصله از اعتبار عاطفه نمیکاهد همیشه هستی … همین حوال و آدرس delam1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید